خشونت علیه زنان به چند دسته تقسیم می شود؟

خشونت‌های روانی و کلامی نوع دیگری از خشونت علیه زنان است

انواع خشونت خانگی:

 مهم‌ترین پژوهش درباره خشونت علیه زنان در ایران، یک طرح ملی است که در سال‌های نخستین دهه هشتاد، اجرا شد و تعدادی از جامعه شناسان ایرانی با آن همکاری داشتند و انواع مختلف خشونت علیه زنان را در گروه‌هایی تقسیم‌بندی کرده‌اند: خشونت‌های فیزیکی، زبانی، روانی، حقوقی، جنسی، اقتصادی، فکری و آموزشی و مخاطرات.

این دسته‌بندی عبارت است از:

خشونت فیزیکی نوع اول که شامل گاز گرفتن، گرفتن و بستن، زندانی کردن، چنگ انداختن و کشیدن مو، اخراج از خانه، کتک‌کاری مفصل، محروم کردن از غذا و … می‌شود. در این طرح «سیلی، لگد و مشت زدن، کشیدن و هل دادن، محکم کوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شکستن اشیای منزل» را خشونت فیزیکی نوع دوم نام داده‌اند.

خشونت‌های روانی و کلامی نوع دیگری از خشونت علیه زنان است که در خانه استفاده می‌شود که عبارت‌اند از: به کاربردن کلمات رکیک و دشنام، بهانه‌گیری‌های پی‌درپی، دادوفریاد و بداخلاقی، بی‌احترامی، رفتار آمرانه و تحکم‌آمیز و دستور دادن‌های پی‌درپی، قهر و صحبت نکردن.

تعدادی از مردان ایرانی با استفاده از تهدید و برقراری محدودیت برای همسران خود مخاطره ایجاد می‌کنند با رفتارهایی از قبیل تهدید و شکایت به پلیس و دادگاه علیه زن و اقوامش، تهدید به آزار و اذیت و یا تهدید به کشتن زن و فرزندان، تهدید به طلاق و یا ازدواج مجدد، تصاحب، مخفی کردن و از بین بردن مدارک شخصی و موردنیاز زن مانند شناسنامه، دفترچه پس‌انداز، اوراق مالکیت و… بیگاری کشیدن از زن در انجام امور و وظایفی که مربوط به او نیست مانند: تیمارداری پدرشوهر و مادر شوهر و بالاخره تحت نظر قرار دادن و ایجاد محدویت در تماس‌های تلفنی و رفت‌وآمدهای روزانه برای زن.

تعدادی از مردان ایرانی با استفاده از عوامل اقتصادی و مالی زنان را مورد خشونت قرار می‌دهند. این مردان از استقلال مالی همسران خود جلوگیری و در اموال شخصی آنها دخل و تصرف می‌کنند و با ندادن خرجی خانه و پول کافی برای زنان مضیقه‌های مالی ایجاد می‌کنند.

این پژوهشگران خشونت‌های حقوقی را شامل امتناع مرد از طلاق برخلاف اصرار زن به متارکه، ازدواج مجدد شوهر و جلوگیری از نگهداری فرزندان توسط زن دانسته‌اند. پژوهشگران ایرانی نوع دیگری از خشونت را نیز موردتوجه قرار داده‌اند: «خشونت‌های ممانعت از رشد اجتماعی، فکری و آموزشی » که عبارت است از ایجاد محدویت در ارتباط فامیلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از تحصیل، کاریابی و اشتغال.

خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان

آمار خشونت در ایران:

براساس یافته‌های این طرح پژوهشی خشونت روانی و کلامی، در ایران رتبه نخست را در بین انواع خشونت‌ها داراست. زنان ایران در میان انواع خشونت خانگی، بیشتر تحت خشونت‌های روانی و کلامی قرار دارند. ۵۲/۷ درصد از کل پاسخگویان در پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی دقیقاً اعلام کرده‌اند که از اول زندگی مشترک تاکنون قربانی این نوع خشونت که شامل به‌کار بردن کلمات رکیک، دشنام، دادوفریاد، بهانه‌گیری‌های پی درپی و… است، بوده‌اند. میانگین وقوع این نوع خشونت برای زنانی که درگیر آن بوده‌اند، ۱۰ بار است.

رتبه بعدی از آن خشونت فیزیکی از نوع دوم است که ۸/۳۷ درصد از زنان ایرانی از اول زندگی مشترک خود، آن را تجربه کرده‌اند که شامل سیلی زدن، زدن با مشت یا چیز دیگر، لگد زدن و… است. متوسط میزان تجربه این نوع خشونت‌ها برای زنان درگیر در خشونت خانگی، برابر با ۴۶/۲ بار است.

رتبه سوم با رقم ۲۷/۷ درصد متعلق به خشونت‌های ممانعت از رشد اجتماعی و فکری و آموزشی است که شامل ایجاد محدویت در ارتباط‌های فامیلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از کاریابی و اشتغال و ایجاد محدویت در ادامه تحصیل و مشارکت در انجمن‌های اجتماعی است که ۳/۷۲ درصد از زنان اظهار کرده‌اند که از اول زندگی مشترک تا کنون در معرض این نوع از خشونت همسران خود بوده‌اند.

خشونت‌های جنسی و ناموسی که شامل مجبور کردن به دیدن عکس و فیلم‌های مبتذل یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته یا غیر متعارف می‌شود، با رقم ۲/۱۰ درصد رتبه پایینی را به خود اختصاص داده است. وقوع خشونت‌های جنسی و ناموسی در سطح ملی در مقایسه با خشونت‌های دیگر، کمتر گزارش شده است.

خشونت بدون مرز:

اعمال خشونت علیه زنان متاسفانه با هیچ عاملی محدود نمی‌شود، نمی‌توان گفت موقعیت خانوادگی، توسعه یافتگی جامعه، سطح تحصیلات، سن، رفاه اقتصادی از عواملی هستند که این رفتار مزموم را به طور کلی از بین می‌برد. به این دلیل که درموقعیت ها و شرایط متفاوت و گوناگون این ناهنجاری دیده می‌شود.

آمار خشونت خانگی منجر به مرگ، در خیلی از جوامع از جمله کشورهای توسعه یافته بالاست؛ مثلاً بریتانیا آمار بالایی در مرگ و میر ناشی از خشونت خانگی دارد. نکته حائز اهمیت نوع برخورد این جوامع با این مساله است، از دادن آمار خودداری نمی‌کنند و آمارهای مدون و دقیقی در این باره وجود دارد و اجتناب از انکار، موجب پیشرفت آنان برای مقابله با این نوع خشونت شده است. اگرچه خشونت علیه زنان در همه کشورها وجود دارد، اما تفاوت چشمگیری در این مورد بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه وجود دارد.

در کشور ما بدترین نوع این خشونت، یعنی نوع فیزیکی آن در بسیاری فرهنگ‌ها امری عادی و رایج است، در طرح تحقیقاتی که انجام شد پاسخ مثبت به این سؤال که آیا تا اکنون همسرتان را کتک زده‌اید، به نحو نگران کننده‌ای عادی تلقی می‌شد. به طور مثال هنوز در گوشه‌های از ایران زنان قربانی تجاوز، مایه ننگ خانواده هستند و تنها راه پاک کردن این ننگ، کشتن زن قربانی تجاوز است و این نشان می‌دهد که دیدگاه و نوع واکنش در این باره بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه هنوز فاصله زیادی دارد.

راهکار توقف استمرار خشونت خانگی:

 لیلی ارشد مددکار اجتماعی می‌گوید: در خشونت علیه زنان باید به این نکته توجه کرد که زنان آسیب دیده نه تنها از حقوق خود آگاه نیستند، بلکه دید درستی نسبت به رفتارهای خشن ندارند، اقتدار مرد را با خشونت اشتباه می‌گیرند. حتی مواردی داشته‌ایم که وقتی متوجه می‌شوند که مورد خشونت واقع شده‌اند، با تعجب سؤال می‌کنند مگر این رفتارها عادی نیست؟ ریشه این نوع تفکردر مسائل فرهنگی نهفته است که باید ریشه یابی و درمان شود، چون این نوع نگاه باعث تشدید و استمرار چرخه خشونت خواهد شد.

مدیر عامل موسسه زنان سرزمین خورشید اعتقاد دارد: برای مبارزه با خشونت، سه سطح پیشگیری در جامعه لازم است، پیشگیری سطح اول را باید از دبستان با کودکان آغاز کرد و به کلیه افراد جامعه در سنین مختلف آموزش داد که خود را بشناسند، احترام به خود را یاد بگیرند، مسئولیت پذیری و تصمیم گیری درست را آموزش ببینند تا قادر باشند یک رابطه بین فردی را درست کنترل کنند. پیشگیری سطح ۲ برای افراد خاص انجام می‌شود، باید در مدارس مددکار اجتماعی وجود داشته باشد، تفاوت‌های فردی دانش آموزان شناسایی شود و مشکلات به مراکز مشاوره ارجاع شود، به طور کلی باید مشاوره با کیفیت بالا و قیمت ارزان در دسترس باشد. پیشگیری سطح ۳ برای افراد آسیب دیده است که به آنها کمک می‌شود از پیشرفت آسیب و ایجاد آسیب‌های جدید جلوگیری شود.

این مددکار اجتماعی اعتقاد دارد؛ راه دوم برای پایان دادن به چرخه خشونت خانگی‌ترمیم خلاء های قانونی است و از سوی دیگر قوانین موجود باید با تمام پنانسیل اجرا شود، به این ترتیب باید به دنبال تصویب قوانین عدالت جویانه بود تا بین دو جنس از زمان کودکی عدالت برخوردار شود و از اوان کودکی هر یاد بگیرند بین آنان تفاوتی نیست و با حمایت قانونی و روش‌های پیشگیری تعامل درست بین دو جنس در جامعه نهادینه شود.

منبع زندگی آنلاین
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.