چطور بدون افسوس و پشیمانی زندگی کنیم؟

به زمان مرگ خود بیندیشید. شاید کمی عجیب و ناراحت کننده باشد اما این کار را انجام دهید

به زمان مرگ خود بیندیشید. شاید کمی عجیب و ناراحت کننده باشد اما این کار را انجام دهید. وقتی به نقطه پایانی می رسید، دوست دارید چه چیزی راجع به زندگی که داشتید بگویید؟ آیا می خواهید بگویید کاش زمان بیشتری را صرف فلان شخص یا فلان تفریح کرده بودم؟ آیا از اینکه اهداف یا آرزوهایتان را دنبال نکرده اید احساس پشیمانی خواهید کرد؟ آیا می خواهید بگویید من هر کاری که می خواستم را انجام ندادم و هنوز آماده مردن نیستم؟ طبعا هیچ یک از ما نمی خواهد چنین جملاتی بگوید اما اکثر ما این کار را انجام می دهیم.

بیشتر ما وقتی به خط پایان زندگی می رسیم ترکیبی از احساسات پشیمانی، خجالت و گناه را تجربه می کنیم. هدیه باارزش زندگی را به چیزی کمتر از آنچه استحقاقش را داریم تحویل می دهیم. متاسفانه درصد زیادی از زندگی ما به وقت تلف کردن، دور خود چرخیدن، تحصیل یا کار کردن می گذرد. در واقع بیشتر زمان بیداری خود را به کار کردن می گذرانیم. حتی برخی فراتر از آن می روند و به گونه ای معتاد به کار می شوند.

شما نمی خواهید چنین شخصی باشید. شخصی که کار را به خانواده، خود یا رویاهایش اولویت می بخشد. اما با این وجود در اکثر مواقع شما چنین شخصی هستید اما نترسید می توانید تغییر کنید.

وقتی به مرگ خود می اندیشید، به لحظات پایانی عمر، تکه گمشده برای کامل کردن چشم انداز شما به زندگی چه خواهد بود؟ به این فکر کنید که چه کاری می خواهید انجام دهید، چه کسی می خواهید باشید و به کجا می خواهید بروید.

برای یک زندگی راحت بر روی شادی ها تمرکز کنید و از آن لذت ببرید. از این رو برای شما چند پیشنهاد داریم:

شما چیزی بیش از عنوان شغلی تان هستید

شغل معرف شما نیست. حداقل نباید اینطور باشد. معمولا پاسخ ما به سوال “که هستی؟” شغلی است که داریم. اما واقعا شما که هستید؟ آنچه شما خارج از شغلتان انجام می دهید، واقعا معرف شماست. عنوان شغلی نفس شما را ارضا می کند و شما را از مسیر شناخت خود منحرف می کند. خود را منحصر به هویت شغلی تان نکنید و پشت عناوین شغلی به دنبال خود نگردید. بهترین جا برای شروع، مدیتیشن یا مراقبه است اما آسانتر از آن به یاد آوردن کاری است که در کودکی دوست داشتید انجام دهید و علایقی که دوست داشتید دنبال کنید.

کارهای ساده و کم انجام دهید

ممکن است به نظر اشتباه برسد اما کاملا درست است. هیچ شرکتی حق شما را به اندازه کافی ادا نمی کند حداقل با توجه به زمانی از زندگی خود که به کارتان اختصاص می دهید. در نهایت شما زندگی خود را ارائه می دهید و آنها مبلغی پول به شما می پردازند. این معامله عادلانه ای نیست. در این معامله استرس های شما یا لحظات مهم زندگی که صرف کار کرده اید لحاظ نمی شود. نباید کار اولویت نخست شما باشد بلکه مسیر زندگی تان باید در اولویت قرار گیرد. دوستان، خانواده، تفریحات، تجارب، خاطرات اینها چیزهایی هستند که زندگی شما را منحصر به فرد می سازند. درباره آنچه برای شما اهمیت دارد یک ارزیابی مجدد انجام دهید.

زندگی شغلی همه چیز را به شما ارائه نمی دهد

شغل وسیله ای برای رسیدن به اهدف است. شغل شما به شما کمک می کند پول خورد و خوراک و اجاره خانه را پرداخت کنید. حتی ممکن است به شما کمک کند کارهای بیشتری که عاشق آن هستید و نیاز به پول بیشتر دارد را انجام دهید. به همین خاطر است که ما عاشق کار هستیم، به خاطر چیزهایی که در اختیار ما می گذارد. ببینید واقعا عاشق انجام چه کاری هستید و برای آن وقت بگذارید. این مستلزم آن است که بنشینید و با خود حرف بزنید مقابل آینه یا روی کاغذ. شاید لازم باشد درها را ببندید تا ورود افراد حواس شما را پرت نکند. این کار را هر طور که راحتید انجام دهید (راه هایی برای اولویت بندی و رسیدگی به وظایف کاری).

نیاز به تمرکز دارید

از انجام چند کار بپرهیزید. این، چنین فکری ایجاد می کند که خیلی سرتان شلوغ است و چنین تفکری شما را از اکتشاف خود بازمی دارد. کار زیاد موجب سکته قلبی، فشار خون بالا و استرس های روانی می شود که زندگی را چالش برانگیز می کند و در برخی موارد بدبختی محض به بار می آورد. ساعات کاری خود را بازنگری کنید. زمان کاری خود را بهینه سازی کنید. صبح ها زودتر از خواب بیدار شوید و کار را در زمان اوج انرژی خود انجام دهید بنابراین می توانید در زمان بعد از کار بیشتر از زمان خود استفاده کنید و لذت ببرید. از کار بیرون بزنید و از زندگی لذت ببرید. در غیر این صورت به خود صدمه زیادی خواهید زد.

نمی توانید از یاد مرگ غافل شوید

همچنان به مرگ بیندیشید، به همان اندازه وحشت آور و ناخوشایند. وقتی بر کاری که می خواهید قبل از مرگ انجام دهید تمرکز می کنید، به زندگی که لیاقت آن را دارید و زندگی لذتبخشی است دست می یابید. وقتی بدانید از زندگی چه می خواهید کمتر زمانتان را برای کار یا چیزهایی که ارزشی به شما نمی افزاید هدر می دهید. پس از فکر کردن درباره مرگ نهراسید. این کار شادی برای شما به ارمغان خواهد آورد، زمانتان را با کسی که دوست دارید سپری می کنید و کاری را که دوست دارید انجام می دهید.

جزء آن دسته از افرادی نباشید که در لحظه مرگ افسوس هایشان بیشتر از خاطراتشان است. زندگی را زندگی کنید.

منبع success.com
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.