چرا بچهها به پدربزرگ و مادربزرگ نیاز دارند؟
پدربزرگ و مادربزرگ نقش مهمی در تربیت فرزندان دارند
پدربزرگ و مادربزرگ حامی کودکان هستند
هر خانوادهای گاهی اوقات نیاز به کمک پیدا میکند. پدربزرگ و مادربزرگ کسانی هستند که میتوانند در چنین مواقعی توجه و حمایت لازم را به کودکان نشان دهند. دو موقعیت که حضور پدربزرگ و مادربزرگ میتواند کمککننده باشد، یکی مواقعی است که والدین بیمار شدهاند و همچنین زمان به دنیا آمدن بچهها.
بسیاری از پدربزرگ و مادربزرگها در سرتاسر دنیا نقش مهمی در تربیت و بزرگ کردن بچهها ایفا میکنند. برخی کاملا نقش پدر و مادر بچه را بازی میکنند و برخی به صورت تمام وقت یا پاره وقت مراقب بچهها هستند و گاهی نیز پدربزرگ و مادربزرگها تنها حمایت مالی میکنند. گاهی پدربزرگ و مادربزرگها میتوانند در نبود والدین کودک، جای آنها را پر کنند.
تحقیقات نشان داده است در مواقعی که غیبت پدر و مادر به وسیله اعضای خانواده پر میشود بیشتر به نفع کودکان است.
حمایت مالی
گاهی نیز پدربزرگ و مادربزرگ در مواقع نیاز حمایت مالی میکنند گرچه هیچ پدربزرگ و مادربزرگی دوست ندارد ببیند نوهاش نیاز مالی دارد. گاهی حمایت بیش از حد از بچههای بیبند و بار بیشتر ایجاد مشکل میکند. اما پدربزرگ و مادربزرگ کسانی هستند که میتوانند به والدین در فراهم کردن استاندارد زندگی برای بچهها کمک کنند. نوهها برای زندگی و شادی به حمایتهایی نیاز دارند اما نباید به گونهای باشد که هر چه میخواهند فراهم شود.
کمک کردن به اشکال مختلف
گاهی پدربزرگ و مادربزرگ میتوانند به روشهای کوچکی به نوهها کمک کنند. از جمله اینکه نوهها را از مدرسه به خانه ببرند، در مواقع بیماری مراقب آنها باشند یا چیزهایی که نیاز دارند فراهم کنند. اما همین کمکهای کوچک هم ارزشمند است و به کودک این پیام را میدهد که کسی پشتیبان و حامی اوست و تنها نیست.
پدربزرگ و مادربزرگ نوهها را با میراثشان آشنا میکند
گاهی پدربزرگ و مادربزرگها برای نوههایشان هنگام خواب قصه میگویند. گاهی دور میز شام یا موقع سفر. تعریف کردن قصههای خانوادگی برای نوهها یکی از بهترین کارهایی است که پدربزرگ و مادربزرگها انجام میدهند (برای پاسخ به سوالات کودک در مورد خدا، چه جوابی دارید؟).
مطالعات نشان داده است که شنیدن داستانهایی درباره اعضای خانواده میتواند به نوهها کمک کند در مواقع سختی کمتر دچار مشکل شوند. پدربزرگ و مادربزرگها همچنین داستانهایی نیز درباره زندگی خود تعریف میکنند. این داستانها میتوانند آموزنده، خندهدار یا ناراحتکننده باشند اما این داستانها واقعیاند.
راهی برای به اشتراک گذاشتن تاریخچه خانواده
تعریف کردن ماجراهای خانوادگی توسط پدربزرگ و مادربزرگها راهی برای به اشتراک گذاشتن تاریخچه و پیشینه خانوادگی است. شاید خیلی علاقهای به شجرهنامه خانوادگی نداشته باشید. یکی از راههای علاقهمند کردن نوهها به تاریخ خانواده گفتن ماجراهایی از گذشته آنهاست.
احترام به سنتها
سنتها افراد را به گذشتهشان متصل میکند. سنتها به کودکان احساس امنیت و هویت خانوادگی میدهد و به آنها نشان میدهد بخشی از یک کل هستند. ممکن است کارکرد برخی سنن دیگر امروز از بین رفته باشد اما برخی سنتها ارزش حفظ و نگهداری دارند. هیچ اشکالی ندارد که در کنار سنتهای قدیمی سنتهای جدید هم مورداستفاده قرار گیرد.
بیشتر ناراحتیها و آشفتگیهای روحی ناشی از احساس تنهایی و ایزوله بودن و عدم اتصال و وابستگی به چیزی است. داشتن میراث خانوادگی کمک میکنند چه کودکان و چه بزرگسالان دچار چنین احساساتی نشوند.
پدربزرگ و مادربزرگها میتوانند معلم کودکان باشند
در خانوادههای امروزی که همه مشغله دارند و وقت زیادی ندارند، بسیاری از مهارتها آموزش داده نمیشود زیرا زمان خالی برای آموزش دادن آن وجود ندارد. پدربزرگ و مادربزرگها گزینه خوبی برای آموزش چنین مهارتهایی به نوهها هستند. آنها اغلب بیشتر زمان خالی دارند و استرس والدین را نیز ندارند. از آنجا که پدربزرگ و مادربزرگها در دنیای ماشینی بزرگ نشدهاند، مهارتهایی را بلدند که والدین بچهها فاقد آن هستند. از آنجا که آنها نگران نوههایشان هستند، مواظب هستند که آنها مهارتها را به طور ایمن یاد بگیرند (چطور می توان به رغم شاغل بودن یک مادر تمام عیار بود؟).
به اشتراک گذاشتن مهارتها
نمونههایی از مهارتهایی که پدربزرگ و مادربزرگها میتوانند به نوهها آموزش دهند عبارتند از دوخت و دوز، باغبانی، تعمیرات کوچک، آشپزی و شیرینیپزی. اما نمونههای بسیار دیگری نیز وجود دارد. در سنین پایینتر نوهها میتوانند یاد بگیرند چگونه:
- میز بچینند
- دکمه بدوزند
- چرخ دوچرخه را باد کنند
- لباس و حولهها را تا کنند
- پیچها را سفت کنند.
نوههای بزرگتر میتوانند کارهای پیچیدهتر یاد بگیرند، به خصوص کارهایی که مطابق میل و علاقهشان باشد. فرقی ندارد علاقه کودک چیست، برخی مهارتهای خاص همیشه مفید و کارآمد هستند.
پدربزرگ و مادربزرگها عشق بیقید و شرط میورزند
پدربزرگ و مادربزرگها عاشق نوههایشان هستند. آنها به آنها عشق میورزند و نوهها را لوس میکنند. گرچه ممکن است برخی پدربزرگ و مادربزرگها از بدو تولد نوه احساس تعلق و علاقه قوی و فوری به نوه نداشته باشند.
عشق والدین نیز بیقید و شرط است اما پیچیدگیهایی دارد. این علاقه با انتظارات و امیدها و جاهطلبیهایی برای کودک همراه است. اما عشق پدربزرگ و مادربزرگها سادهتر است. آنها به اندازهای عمر کردهاند که دیده باشند به ندرت همه انسانها در مسیر موفقیتی که مدنظرشان بوده قرار گرفتهاند. همه دچار شکستها و ناکامیهایی میشویم که در این مواقع نیاز به اندکی عشق داریم. رابطه نزدیک و صمیمی بین پدربزرگ و مادربزرگ و نوههایش میتواند به نوهها اعتماد به نفس دهد. این رابطه به بچهها احساس ارزشمندی و امنیت میدهد.
عامه مردم فکر میکنند پدربزرگ و مادربزرگها بچهها را بد تربیت می کنند و نقصهایی دارند. افراد فکر میکنند بچههای مدرن باید کمتر موردتوجه قرار بگیرند و نظم و دیسیپلین بیشتری داشته باشند. اما هیچ یک از اینها مانع از آن نمیشود که پدربزرگ و مادربزرگها عشق بیقید و شرط خود را به نوهها ابراز کنند.