والدین برای موفقیت بیشتر فرزندانشان چه کارهایی باید بکنند؟
بهترینها را برای فرزندان خود خواستن، هدف والای همهی والدین خوب دنیاست
بهترینها را برای فرزندان خود خواستن، هدف والای همه ی والدین خوب دنیاست. بهترین خانه، بهترین تربیت، بهترین مدرسه، بهترین زندگی و … . پدر و مادرهای فوقالعاده خوب، دلشان میخواهد که فرزندانشان بیشترین شانس رسیدن به موفقیت را داشته باشند. صرفنظر از محرکها و تاثیرات خارجی، تمامی والدین ارزشهایی را در فرزندانشان نهادینه میکنند که تربیت و پرورش آنها در قالب افراد سالم، مسؤولیتپذیر و موفق را تضمین میکند.
۱ – احترام بیاموزید
والدین بایستی به تدریج حس احترام را در فرزندانشان پرورش دهند. این حس احترام، نه تنها انسانها و موجودات زنده را، بلکه احترام به تمامی کائنات را بایستی در برگیرد. والدین بایستی ارزش احترام را نیز به فرزندانشان نشان دهند. احترام را با ابراز و نشان دادن بیقید و شرط به دیگران میتوان بدست آورد. با آموزش احترام گزاردن به تمامی ابعاد زندگی، آنها قدردان تمامی داشتههایشان خواهند بود و میآموزند که کسب احترام بیشتر در گروی تلاش و محترم بودن خودشان است.
۲ – تحمل را بیاموزید
کودکان بایستی نحوهی تحمل و کنار آمدن با سایر انسانهای این سیاره را یاد بگیرند. البته نه به این معنا که به دیگران با حقارت بنگرند، بلکه بایستی یاد بگیرند که هنگام نیاز، دست فرودستی را بگیرند، چرا که روزی ممکن است خود به کمک و دستگیری دیگران نیاز داشته باشند. کودکان همچنین باید یاد بگیرند کسانی را که در حق آنها مرتکب اشتباهی شدهاند را تحمل کنند و مهمتر از آن، به این درک برسند که چرا این فرد مرتکب این اشتباه شده است. مثلا بچهی قلدری که پول ناهارش را از بچههای دیگر به زور میگیرد، به این دلیل که مادرش نمیتواند پول غذای او را فراهم کند. چیزهایی در این دنیا وجود دارند که نمیتوان تغییرشان داد و بچهها یاد میگیرند که وقتی که بزرگ شدند، چگونه میتوانند با چنین موقعیتهایی کنار بیایند.
۳ – مسؤولیتپذیری را به آنها بیاموزید
والدین باید به فرزندانشان یاد بدهند که چگونه در برابر اعمالشان مسؤولیتپذیر باشند. این مسأله برای آنها اهمیت دارد که بفهمند هر آن چه که انجام میدهند و یا میگویند، بالاخره پیامدهای خودش را دارد و حال مثبت و یا منفی بودن این پیامدها تماما وابسته به خودشان است. با آزاد و راحت گذاشتن فرزندانتان هنگامی که مرتکب اشتباهی میشوند، در واقع در حق آنها جفا میکنید. شاید برقراری نظم و انضباط سخت باشد، اما تداوم آن به مرور جزئی از تربیت شخصیتی آنها میشود. در بزرگسالی اگر مرتکب اشتباهی شوند، پیامدهای جدیتری متوجه آنها خواهد شد. از سوی دیگر به فرزندانتان بیاموزید که اعمال مثبت آنها به پاداشها و نتایج مثبتی خواهد انجامید که مسیر رسیدن به موفقیت را برایشان هموار خواهد ساخت.
۴ – کنترل نفس را بیاموزید
کودکانی که نحوهی کنترل و تسلط بر خود را میآموزند، خیلی زودتر به بزرگسالانی مستقل تبدیل میشوند. کودکانی که بایستی مداوما در مورد تکالیف مدرسه و یا تمیز کردن اتاقشان به آنها تذکر داده شود، به جای این که به میل خودشان این کارها را انجام دهند، وقتی که سرانجام برای اولین بار زندگی تجردی را تجربه میکنند، بسیار گیج و سردرگم هستند. بچهها باید مدیریت پول، مخارج و نحوهی اولویتبندی منابعشان از جمله زمان را از ابتدای کودکی یاد بگیرند، بنابراین زمانی که قرار است دور از والدین زندگی کنند، گیج و بیهدف نخواهند بود. حفظ کنترل خود در شرایط بسیار سخت نیز اهمیت دارد، بنابراین کاری نکنید که اثرات منفی بر شخصیت و روحیهی آنها داشته باشد.
۵ – درستکاری را بیاموزید
بچهها بایستی درستکاری و صداقت در رابطه با دیگران و خودشان را یاد بگیرند. یک کودک درستکار، به بزرگسالی امین تبدیل خواهد شد که زندگی موفق و شکوفایی خواهد داشت. تربیت بچهها با این نکتهی تربیتی حتی زمانی که قرار نبوده کاری را انجام دهند، ولی آن کار را انجام میدهند، به جای دروغ گفتن به خاطر ترس از تنبیه، راستش را بگویند، اثر تربیتی باور نکردنی دارد. بچهها مرتکب اشتباهاتی میشوند، اما دروغگویی یک اشتباه نیست، بلکه آن تلاشی آگاهانه برای کلاه بر سر گذاشتن و یا به قولی زرنگی کردن در مورد یک فرد بزرگسال است که از هر جنبهای که به آن بنگریم امری غیر محترمانه است. بچهها بهتر است درستکار بودن و صداقت داشتن با خودشان را بر اساس برنامهای روزمره تمرین کنند، همان طور که بزرگتر و مستقلتر میشوند، بایستی بتوانند نگاهی که به جنبههای مختلف زندگیشان دارند و آنالیز و تجزیه و تحلیلی که بر روی انتخابهایشان دارند، همراه با صداقت باشد. این تمرین درستکاری و صداقت با خود که ابتدا با کمک والدین انجام میشود به مرور در آنها رسوخ خواهد کرد.
۶ – امانتداری را بیاموزید
داشتن شغلی با درآمد بالا، خانهای بزرگ و ماشین اسپرت آخرین مدل، اگر از راههای غیر مشروع به دست آمده باشد، دارایی محسوب نمیشوند. از آن طرف، داشتن یک خانهی معمولی، ماشینی که صرفا کار راهانداز باشد و شغلی که بتوان با حقوق آن از پس مخارج زندگی و صورتحسابها برآمد و از طریق کار سخت و فداکاری زیاد به دست آمده باشند، یک موفقیت واقعی محسوب میشود. ضرورت دارد که بچهها بین نگاه جامعه به موفقیت و رویکرد خودشان به موفقیت، تمیز قائل شوند. درست همان طور که لازم است وقتی کسی متوجه دروغ گفتن آنها نیست، صداقت و درستکاری پیشه کنند؛ به همان میزان نیاز دارند حتی وقتی کسی آنها را نمیبیند، آن چه که صحیح است را انجام دهند و امانتدار باشند. فارغ از این که دوست دارید اعتقادات مذهبی را در روش تربیتی تان دخیل کنید یا نه، اما حداقل ارزش وجود فرشتگان نویسندهی کارهای خیر و شری که در دو طرف شانههایش بر او نظارت دارند، را برایش بازگو کنید.
۷ – پشتکار را بیاموزید
اکثر بچهها از ترس درست انجام ندادن کاری، سعی و تلاش هم نمیکنند. این قضیه در مورد تکالیف درسی، امتحان، سرگرمیهای جدید، دوست پیدا کردن و یا اولین تقاضای کار عمومیت دارد. بچهها خیلی بیشتر از آن چه که فکرش را میکنید از دنیا میترسند. این را حتما به بچههایتان بیاموزید که شکست خوردن و اشتباه کردن، امری طبیعی است و هیچ اشکالی ندارد. زمانی که آنها میافتند، کمکشان کنید تا دوباره بایستند، به آنها کمک کنید تا دوباره شروع کنند و به قولی آنها را دوباره به گود برگردانید. آنها باید بدانند که شکست پایان کاری نیست، بلکه یکی از مسیرهای فراوان رسیدن به موفقیت است. رویاهای آنها در زندگی هرگز به سادگی محقق نخواهد شد، مگر این که سخت تلاش کنند و پشتکار داشته باشند.
۸ – قدردانی را به آنها بیاموزید
به بچههایتان بیاموزید که به خاطر کسانی که دارند و به خاطر آدمایی که مراقب آنها هستند، شکرگزار و قدردان باشند. نحوه ی سپاسگزاری را به آنها بیاموزید، مثلا بدون این که از آنها خواسته شود، کارهای روزمره را انجام دهند، وقتی را خویشاوندان بگذرانند و یا با نوشتن یادداشتی از معلمشان به خاطر زحماتش تشکر کنند. قلمروی سپاسگزاری و قدردانی را تا آنجا گسترش دهید که این خصوصیت بخشی از وظایف شهروندی و انسانی ماست. بچههایی که به فهم و درکی از قدردان بودن میرسند، این خصوصیت جزء لاینفک زندگی اجتماعیشان خواهد شد و در جامعه با این ارزش شناخته میشوند و همیشه درصدد کمک به دیگران برخواهند آمد.
۹ – مهارتهای زندگی را بیاموزید
فی ما بین درونیسازی ارزشها و آموزش درسهای زندگی، والدین نبایستی آموزش مهارتهای زندگی به فرزندانشان را از یاد ببرند. به بچههایتان چگونه ظرف شستن، تمیز کردن حمام، چمن زنی، تعویض لاستیک ماشین و یا استفاده تجهیزات الکترونیک را یاد بدهید. وادارشان کنید که این کارها را انجام دهند، بنابراین وقتی ناگهان با کارهای روزمره رو به رو شدند، شوکه نمیشوند. از آنها بخواهید که فهرستی از کارهای روزمرهی مخصوص به خود را تهیه و انجام دهند، این گونه حتی اگر کاری برای انجام دادن نداشته باشند، میتوانند سبک زندگی و مهارتهای فردی خود را تقویت کنند. بچهها شاید به خاطر این که مجبورند بایستند و چگونگی باز کردن سینک دستشویی را یاد بگیرند، در حالی که دوستانشان مشغول بازی کردن هستند، از شما دلخور شوند؛ ولی وقتی وارد زندگی خود شدند و در چنین کار سادهای درمانده نماندند و مجبور نشدند هزینهی گزافی را به لوله بازکن بدهند، یک عمر قدردان شما خواهند بود.
۱۰ – یک الگوی نمونه باشید
یقینا هیچ کدام از مواردی که تاکنون گفته شد را نمیتوان انجام داد، اگر شما در جایگاه والد، الگوی فرزندانتان نباشید. هیچ وقت گفتن این که «تو به کردار من مباش»، روش خوبی برای آموزش و تربیت فرزند نیست. همان شخصی بشوید که دوست دارید فرزندتان بشود. در واقع اگر میخواهید واقعا کاری برای بچههایتان انجام دهید، به بهترین فردی که میتوانید در زندگیتان باشید، تبدیل شوید. این امری صد در صد دشوار است، اما پرورش شخصیت خود به عنوان یک الگوی شهروندی، بهترین کاری است که میتوانید برای ارتقای عزت نفس و اعتماد به نفس خود انجام دهید. تربیت فرزندی که خود میتواند وارد جامعه شود و استقلال پیدا کند، براستی تعریف واقعی موفقیت است.