تنها بودن و راه گریز از آن در زندگی مدرن چیست؟

زندگی مدرن عامل مهم احساس تنهایی

مردم جهان هیچگاه به اندازه ی امروز با هم در ارتباط نبوده اند. دیگر اهمیتی ندارد که چه کسی در کجا زندگی می کند، فناوری های ارتباطی و اینترنتی موجب شده اند که ما بتوانیم با هر فردی در تماس باشیم. امروزه شاید پیدا کردن کسی که از شبکه های اجتماعی و برنامه های پیام رسان استفاده نکند ناممکن باشد. این امکانات تبدیل به بخش جدایی ناپذیر زندگی ما شده اند. بسیاری از افراد زندگی روزمره شان را بدون ارتباطات آنلاین نمی توانند تصور کنند و یا اگر با دوستانشان چت نکنند و بروزرسانی های فیسبوک آنان را نبینند احساس پوچی می کنند. ما اساساً هیچوقت تنها بودن راتجربه نمیکنیم، با این حال تنهاتر از هر زمان دیگری هستیم. با ما همراه باشید تا بدانیم راه گریز از تنهایی در دنیای مدرن چیست؟

این فقط یک ادعا نیست، مطالعات نشان می دهند که شمار افرادی که دائماً احساس تنها بودن می کنند در حال افزایش است. برای نمونه،  محققان بنیاد سلامت روانی بریتانیا دریافته اند که از هر ده نفر یک نفر اغلب اوقات احساس تنهایی می کند و ۴۸۸ درصد آزمایش شوندگان معتقدند که انسان مدرن روز به روز در حال تنهاتر شدن است. بنظر می رسد حس تنهایی در جامعۀ ما در حال همه گیر شدن است. اما براستی چگونه است که چنین حسی به ما دست می دهد با اینکه هر روز و هر لحظه به طرق مختلف توانایی ارتباط برقرار کردن با انسان های دیگر را داریم؟ برای پاسخ دادن به این پرسش، پیش از هر چیز باید دید تنهایی حقیقتاً یعنی چه؟ گرچه در فرهنگ های لغت نوشته اند که تنهایی یعنی حالتی از تنها بودن که با غم و انزوا عجین است، اما تنهایی بسیار پیچیده تر از این هاست. آیا تا به حال در جمعی که افراد حاضر در آن وجه اشتراک چندانی با شما نداشته اند حضور پیدا کرده اید؟ یا در جمعی از غریبه ها یا آشنایانی که با هم صمیمی اند و به شما توجه زیادی نمی کنند؟ اگر در شرایطی مشابه این گرفتار شده باشید، تأیید خواهید کرد که در آن اوقات بی آنکه تنها بوده باشید احساس تنهایی کرده اید پس راه گریز از تنهایی چیست ؟

تنهایی واقعی همین است:

فقدان رابطه و درک متقابل، صرف نظر از تنها بودن یا نبودن انسان. در حقیقت، وقتی به میان جمعی بروید که با شما هم دل و هم نوا نیستند این احساس شاید نسبت به زمانی که تنها هستید شدیدترهم بشود.

گریز از تنهایی:

آیا همین مسئله نیست که ما را تا این اندازه در دنیای بیش از حد به هم پیوستۀ امروز تنها می کند؟ وابستگی مفرط ما به شبکه های اجتماعی و همچنین فرهنگ عمومی جامعه سبب شده اند که ما گمان بریم این کمیت ارتباط بشر است که اهمیت دارد و نه کیفیت آن.

به منظور رد این باور غلط، دو پرسش ساده مطرح می کنیم: شما در شبکه های اجتماعی با چند نفر دوست هستید و رابطۀ شما با چه تعداد از آنان رابطه ای عمیق است؟ مطمئناً شمار دوستان بسیاری از ما به صدها نفر هم می رسد اما فقط تعداد انگشت شماری از این روابط حقیقتاً دوستانه اند. می بینید که نیاز ما در دنیای مدرن داشتن رابطه ای جدی و عمیق با دیگران است، و فقدان آن حس تنهایی را بدنبال دارد. پیرامون ما پر است از انسان (چه حضور فیزیکی و چه مجازی) با این حال ما از جهت روانی و عاطفی با کسی احساس نزدیکی نمی کنیم. دقیق تر که فکر کنید درخواهید یافت که وقتی اساس جریان اصلی فرهنگ عامه، سطحی نگری و بیمایگی باشد، روابط بشر نیز سطحی و صوری می شود. این باور را به ما تحمیل کرده اند که فقط به ارضای خواسته های مادی بیندیشیم و تمایلات خودخواهانه مان را برآورده کنیم.

خلاصه اینکه باید یادمان باشد راه گریز از تنهایی و بیکسی این نیست که مستمراً با افراد در ارتباط باشیم، بلکه باید رابطه ای عمیق با افرادی درست برقرار کنیم در عین حالی که فردی متکی به نفس هستیم که به دیگران نیازی ندارد.

منبع هفت گنج
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.