چه کار کنیم که برایمان مهم نباشد دیگران درباره ما چه فکری میکنند؟
طبیعی است که نظرات بقیه برایمان مهم باشد
طبیعی است که شما به اینکه دیگران دربارهتان چه فکری میکنند، اهمیت بدهید. اما اگر این اهمیت دادن بیش از حد باشد، سرشار از استرس خواهید شد و بر اساس انتظارات دیگران زندگی خواهید کرد و این مانع پیشرفت شما در زندگی میشود. در این مقاله ۹ روش معرفی خواهیم کرد که به شما کمک میکنند کمتر به این موضوع اهمیت بدهید که دیگران چه فکری میکنند.
در رابطه با آنچه دیگران درباره شما میگویند معمولا اظهارنظرهای منفی قویتر است. برای مثال اگر روزی شما ۹۹ تعریف و تمجید و فقط یک انتقاد شنیده باشید، آنچه مدام فکر شما را به خود مشغول میکند و نمیگذارد شب راحت بخوابید، همان انتقاد یا نظر منفی است که شنیدهاید.
طبیعی است که نظرات بقیه برایمان مهم باشد اما برخی از ما بیش از اندازه به این موضوع اهمیت میدهیم که کسانی که دوستشان داریم و برایشان احترام قائلیم درباره ما چه فکری میکنند. در گذشته طور دیگری بود. چند صد سال پیش برای مجازات، افراد را تبعید میکردهاند زیرا ما برای زنده ماندن به بودن در جامعه و گروه نیازمند بودهایم. بنابراین بودن در گروه فرق بین مرگ و زندگی را برای نیاکان ما معنادار میکرد.
امروزه گرچه ما برای تهیه غذا یا پناهگاه نیازی به دیگران نداریم اما هنوز برای داشتن احساس تعلق و حمایت به دیگران وابستهایم.
البته آن سوی ماجرا نیز چندان درست نیست. یعنی بی توجهی افراطی به نظر دیگران سبب خودمحوری و حتی تنهایی میشود. ما سعی داریم در این میانه قرار بگیریم. باید سعی کنید انتقادات سازنده را از کسانی که دوستشان دارید بشنوید و اراجیف و تهمتها و حرفهای بیهوده را از آنها تمیز دهید.
ما در این مقاله سعی داریم دیدگاه درست و روشنی درخصوص اهمیت دادن به دیگران ارائه دهیم.
دقیقا مشخص کنید نگران نظر چه کسی هستید
مغز ما به کلیسازی علاقهمند است. هرگاه ذهن شما درگیر این شد که “مردم” من را قضاوت خواهند کرد یا “همه” درباره من فکر بد میکنند یا “بعضی” سر من داد میزنند، از خود بپرسید “دقیقا چه کسی؟”. اسامی را نام ببرید. اسامی افراد مشخصی که درباره قضاوت آنها نگران هستید را لیست کنید. بدین صورت خواهید دید “همه” محدود میشود به رئیس و یک منشی خاله زنک! نه دقیقا همه. بدین صورت راحتتر میتوانید آن را حل کنید.
مشخص کنید که دقیقا درباره شما چه میگویند
اگر از قضاوت شدن میترسید حتی اگر هیچ مورد قضاوت شدن در ذهن خود ندارید، از خود بپرسید چه کسی به شما یاد داده از دیگران بترسید؟ آیا در دوران کودکی خود کسی را داشتهاید که مدام میترسیده “همسایهها چه فکر میکنند”؟ یا جملاتی شبیه این میگفته که “بهتر است این کار را انجام ندهیم، این از نظر دیگران عجیب به نظر میرسد”. اینگونه افکار گاهی از نسلهای قبل به ما منتقل میشود. خبر خوب این است که باورهای ناکارآمدی که آموختهاید میتواند از خاطرتان محو شود. با تمرین و به مرور زمان شما میتوانید جمله “همسایه چه فکری میکند؟” را جایگزین کنید با: “گاهی دیگران زیادی روی زندگی من متمرکز میشوند که من را قضاوت کنند” یا “خیلی از افراد پذیرا هستند و ذهن بازی دارند” یا “برخی افراد برای ارائه بازخورد منفی به دیگران از حد خود خارج میشوند”.

واکنش تهاجمی نداشته باشید
همانند بازی بسکتبال به جای حمله سعی کنید واکنش تدافعی داشته باشید که به معنای خم کردن زانوهاست. وقتی ما دیوار دفاعی میسازیم هر چیزی به این دیوار برخورد میکند هم گله و شکایت و هم توصیهها و بازخوردهای مفید. پس از آنکه بازخوردها را شنیدید، میتوانید آن را غربال کنید و تصمیم بگیرید کدامیک از توصیهها و بازخوردها به عملکرد بهتر شما کمک میکند (چگونه نسبت به تهاجم کلامی واکنش نشان دهیم؟).
همه موارد را در نظر بگیرید
اگر کسی زمان صرف میکند تا به شیوهای صحیح انتقاد سازنده از شما بکند، در واقع به ماحصل کار یا رفتار شما انتقاد میکند نه خود شما یا سعی میکند در کنار انتقاد از شما تعریف هم بکند. چنین انتقادی ارزش شنیدن دارد حتی اگر به توصیههای آن عمل نکنید.
اما اگر انتقاد مبهم باشد و یا از جملاتی چون “تو ابله هستی” استفاده شود، هیچ کمکی به شما نخواهد کرد یا تعریف و تمجیدهای دوپهلو مانند “خب، حداقل سختکوش هستی”. در این صورت میتوانید آن را رد کنید.
کسی که شما را قضاوت میکند لزوما درست نمیگوید
باید بدانید عقاید و نظر دیگران وحی منزل نیست. میتوانید با نظر منتقدان خود مخالفت کنید. اما اگر مدام نظر خود را به شما تحمیل میکنند، بهتر است توصیه بعدی را عمل کنید.
از کنار آن بگذرید
حتی اگر از شنیدن انتقاد عصبانی شده و از کوره دررفتهاید، به دو دلیل نباید واکنش تهاجمی داشته باشید. اول آنکه اگر نشان دهید نظرات گستاخانه لطمه و آسیبی به شما نمیرساند و دیگران شاهد این عمل شما باشند، محکم بودن شما آنها را تحت تاثیر قرار خواهد داد. افراد معدودی هستند که میتوانند منتقدان و دشمنان خود را بدون حس تنفر از صحنه به در کنند. دوم آنکه به خود افتخار خواهید کرد. شما به جای آنکه خود را به سطح آنها تنزل دهید، خود را بالا بردهاید.
فکر کنید چطور میتوانید آن را مدیریت کنید
مغز ما اغلب در بدترین سناریوی ممکن گیر میکند، “اگر دیر برسم، همه از من متنفر خواهند شد”، “اگر اشتباه کنم، سرم داد میزنند”. اگر مدام تخیلات فاجعهآمیز مغز شما را میخورد، فکر کنید چطور میتوانید با اتفاقات ناگواری که بعید است رخ دهد، مقابله کنید. چه کسی شما را قضاوت خواهد کرد؟ چه کار میتوانید بکنید؟ برای بهتر شدن حال خود چه میتوانید بکنید. به این فکر کنید که شما تنها کسی هستید که میتوانید شرایط را مدیریت کنید حتی اگر در بهترین وضع خود باشد (که بعید است). بدین صورت بدترین سناریوها هم چندان ترسناک نخواهد بود.
یادتان باشد مردم نظرشان را عوض میکنند
امروز دشمن هستند و فردا دوست. مردم ثبات ندارند. ببینید در هر دوره انتخابات رای آنها چطور عوض میشود. ببینید چطور هر دوره یک چیزی مد میشود. تنها چیزی که ثابت است، تغییر است. پس اسلحه خود را سفت بچسبید و بگذارید نظرات حول شما تغییر کند.
باورهای خود را به چالش بکشید
افرادی که نگران قضاوت دیگران هستند اغلب باورهای کمالگرایانه دارند، آنها فکر میکنند تنها یک عملکرد اجتماعی بیعیب و نقص است که میتواند انتقادهای شدید و اجتنابناپذیر را از خود دفع کنند (چرا کمالگرایی چیز بدی است؟). با این روش میتوانید چنین باورهایی را به چالش بکشید: به عمد اشتباهاتی را مرتکب شوید و ببینید چه اتفاقی میافتد. عمدا یک ایمیل ارسال کنید، وسط یک مکالمه چند دقیقه سکوت ناخوشایند داشته باشید یا از فروشنده وسایل خانه، کرم ضدآفتاب بخواهید. اینطور خواهید دید وقتی اشتباه میکنید، چه اتفاقی میافتد: هیچی.
در ادامه باید بگوییم بدترین منتقد شما خودتان هستید. این یعنی شاید در زندگی خیلی چیزها داشته باشید که شما را در زندگی نگه میدارد اما هر آدمی که روی کره زمین زندگی میکند، بزرگترین نگهدارنده خود در زندگیاش است. یعنی هر کس به زندگی خودش چسبیده پس کاری به زندگی شما ندارد. خیالتان راحت باشد: انتقادها همیشه هستند اما به آن به چشم فروش زمین نگاه کنید: جواهرات قیمتی و نادر را از آن بیرون بکشید و بقیه چیزها را رها کنید و بروید.